جهت دریافت حدیث هفته برروی اشتراک خبرنامه کلیک کنید.
بشارة المصطفى ـ به نقل از عطيّه عوفى [1] : همراه جابر بن عبد اللّه انصارى ، براى زيارت قبر حسين بن على بن ابى طالب عليه السلام حركت كرديم . هنگامى كه به كربلا رسيديم ، جابر به كرانه فرات ، نزديك شد و غسل كرد و پيراهن و ردايى به تن كرد و كيسه عطرى را گشود و آن را بر بدنش پاشيد و هيچ گامى برنداشت ، جز آن كه ذكر خداى متعال گفت ، تا اين كه به قبر ، نزديك شد و [به من ]گفت : دست مرا بر قبر بگذار . چون دست او را بر قبر گذاشتم ، بيهوش ، بر روى قبر افتاد . كمي آب بر او پاشيدم و هنگامى كه به هوش آمد ، سه بار گفت : اى حسين ! آن گاه گفت : دوست ، پاسخ دوست را نمى دهد ؟! سپس گفت : چگونه پاسخ دهى ، در حالى كه خون رگ هايت را بر ميان شانه ها و پشتت ريختند و ميان سر و پيكرت ، جدايى انداختند؟! گواهى مى دهم كه تو ، فرزند خاتم پيامبران و فرزند سَرور مؤمنان و فرزند هم پيمان تقوا و چكيده هدايت و پنجمين فرد از اصحاب كسايى و فرزند سالار نقيبان و فرزند فاطمه ، سَرور زنانى ؟! و چگونه چنين نباشى ، در حالى كه از دست سَرور پيامبران ، غذا خورده اى و در دامان تقواپيشگان ، پرورش يافته اى و از سينه ايمان ، شير نوشيده اى و با اسلام ، تو را از شير گرفته اند . پاك زيستى و پاك رفتى ؛ امّا دل هاى مؤمنان ، در فراق تو خوش نيست ، بى آن كه در اين ، ترديدى رود كه همه اينها به خيرِ تو بود . سلام و رضوان خدا بر تو باد ! و گواهى مى دهم كه تو بر همان روشى رفتى كه برادرت يحيى بن زكريّا رفت . آن گاه جابر ، ديده خود را گِرد قبر چرخاند و گفت : سلام بر شما ، اى روح هايى كه گرداگردِ حسين ، فرود آمده ، همراهش شديد ! گواهى مى دهم كه نماز را به پا داشتيد و زكات داديد و به نيكى فرمان داديد و از زشتى ، باز داشتيد و با مُلحدان جنگيديد و خدا را پرستيديد تا به شهادت رسيديد . سوگند به آن كه محمّد را به حق برانگيخت ، در آنچه به آن در آمديد ، با شما شريك هستيم . به جابر گفتم : اى جابر ! چگونه [با آنان شريك باشيم] ، با آن كه ما نه به درّه اى فرود آمديم و نه از كوهى بالا رفتيم و نه شمشيرى زديم ، در حالى كه اينان ، سرهايشان از پيكر، جدا شد و فرزندانشان يتيم و زنانشان بيوه شدند ؟ ! جابر گفت : اى عطيّه ! شنيدم كه حبيبم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد : «هر كس گروهى را دوست داشته باشد ، با آنان محشور مى شود ، و هر كس كارِ كسانى را دوست داشته باشد ، در كارشان شريك مى شود» ، و سوگند به آن كه محمّد را به حق به پيامبرى بر انگيخت ، نيّت من و همراهانم ، همان است كه حسين عليه السلام و يارانش بر آن رفته اند . مرا به سوى خانه هاى كوفه ببر . هنگامى كه بخشى از راه را رفتيم ، گفت : اى عطيّه ! آيا سفارشى به تو بكنم ، كه ديگر گمان ندارم پس از اين سفر ، تو را ببينم ؟ دوستدار خاندان محمّد را ، تا زمانى كه آنان را دوست مى دارد ، دوست بدار و دشمن خاندان محمّد را ، تا زمانى كه با آنان دشمن است ، دشمن بدار ، هر چند روزه گير و شب زنده دار باشد ، و با دوستدار محمّد و خاندان محمّد ، رفاقت كن ، كه اگر يك گامش از فراوانىِ گناهش بلغزد ، گام ديگرش به محبّت آنان استوار مى مانَد ؛ چرا كه دوستدار آنان ، به بهشت باز مى گردد و دشمن آنان ، به سوى آتش [دوزخ ]مى رود .
بشارة المصطفى : ص 74 ، الحدائق الورديّة : ج 1 ص 129 ، تيسير المطالب : ص 93 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 68 ص 130 ح 62 ؛ مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي : ج 2 ص 167 نحوه .دانش نامه امام حسین علیه السلام ج8 ص 387 الی 391
[1] - ابو الحسن عطیّة بن سعد بن جُناده عوفی جدلی قیسی کوفی. امیر مؤمنان علیه السلام ، نام او را انتخاب کرد و در باره اش فرمود: «این ، عطیّه (هدیه) خداست». وی از تابعیان مشهور است و شیخ طوسی ، او را در زمره اصحاب امام علی علیه السلام و امام باقر علیه السلام بر شمرده است و بَرقی، او را از اصحاب امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام دانسته است .
او مورد اعتماد و کثیر الحدیث است. وی همراه ابن اشعث ، علیه حَجّاج، قیام کرد و حَجّاج، به دلیل خودداری وی از دشنامگویی به امام علی علیه السلام، دستور داد چهارصد ضربه شلّاق به وی زدند و سر و ریشش را تراشیدند. او سپس به فارس پناه بُرد و در باقی مانده دوران حکومت حَجّاج، در خراسان، سُکنا گزید و زمانى که عمر بن هُبَیره، حاکم عراق شد، به کوفه باز گشت.
او به سال 111 ق (بنا بر قول مشهور) و یا 127 ق (بنا بر قولى دیگر، که ظاهرا به قرینه روایت کردنش از امام صادق علیه السلام، همین تاریخ، درست است)، در همان کوفه در گذشت. دانش نامه امام حسین علیه السلام ج8 ص387 (پاورقی)
زيارت امام حسین عليه السلام در روز اربعين ، به روايت صفوان جمّال
نشانه های مؤمن راستین
نمازهای شبانه روزی ما دو قسم است: فرائض و نوافل.
فرائض همان نمازهای پنجگانه است كه در پنج وقت انجام میدهیم و مجموعاً 17 ركعت است، دو ركعت نماز صبح، چهار ركعت نماز ظهر، چهار ركعت نماز عصر، سه ركعت نماز مغرب و چهار ركعت نماز عشاء جمعاً میشود 17 ركعت.
نوافل یعنی نمازهای مستحبّی شبانه روزی دو برابر فرائض یعنی 34 ركعت است، دو ركعت نافلهی صبح قبل از فریضه، هشت ركعت نافلهی ظهر قبل از فریضه، هشت ركعت نافلهی عصر قبل از فریضه، چهار ركعت نافلهی مغرب بعد از فریضه و دو ركعت نافلهی عشاء نشسته بعد از فریضه و بعد از نیمه شب هشت ركعت نافلهی شب، دو ركعت نافلهی شَفْع و یك ركعت نافلهی وَتْر كه جمعاً می شود 34 ركعت دو برابر فرائض كه 17 ركعت بود و جمع فرائض و نوافل شبانه روزی می شود 51 ركعت كه در حدیث منقول از حضرت امام حسن عسكری (علیه السلام) از علامات پنجگانهی مؤمن به حساب آمده و فرموده است:
(عَلاماتُ الْمُؤمِنِ خَمْسٌ صَلاةُ الاِحْدَی وَ خَمْسِینَ وَ زِیارَةُ الاَرْبَعینَ وَ التَّخَتُّمُ فِی الیَمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِبِسمِ اللهِ الرَّحمن الرَّحیم)؛[بحارالانوار،جلد82 ،صفحهی75.]
علامات و نشانههای مؤمن[شیعه] پنج چیز است: 1ـ پنجاه و یك ركعت نماز [در شبانه روز].2ـ زیارت [امام حسین (علیه السلام) در روز] اربعین 3ـ انگشتر به دست راست كردن 4ـ پیشانی را در سجده بر خاك نهادن 5 ـ [در نماز] بسم الله الرّحمن الرّحیم را بلند گفتن.
از جمله شعائر ما شیعهی امامیّه بلند گفتن «بسم الله الرّحمن الرّحیم» در قرائت نماز است، حتّی در نماز ظهر و عصر كه اِخفات در قرائت یعنی آهسته خواندن قرائت واجب است، در فقه ما بلند گفتن «بسم الله الرّحمن الرّحیم» مستحبّ است. در مذاهب مخالف ما در قرائت نماز یا «بسم الله الرّحمن الرّحیم» را نمیگویند و یا آهسته میگویند.
شعار دیگر ما این است كه در سجده پیشانی را روی خاك می گذاریم و در غیر این صورت نماز را باطل می دانیم و دیگر از شعائر ما انگشتر به انگشت دست راست داشتن است و امام سیّدالشّهداء (علیه السلام) را در روز اربعین زیارت نمودن و پنجمین شعار و علامت شیعه تقیّد به خواندن پنجاه و یك ركعت نماز در هر شبانه روز كه گفتیم مجموعهی 17 ركعت فریضه و 34 ركعت نافله است.
برگرفته از فرمایشات حضرت آیت الله سید محمد ضیاء آبادی ( کتاب نماز رمز پرواز صفحه 126 الی 127 )
به مناسبت اربعین حسینی متن کتاب ارزشمند از حسین (علیه السلام) گفتن تا حسینی شدن از تالیفات حضرت آیت الله سید محمد ضیاء آبادی را که انتشارات موسسه الزهرا (علیها السلام) خالصانه در اختیار پایگاه اینترنتی احادیث قرار دادند را از لینک زیر مطالعه بفرمایید :
از حسین (علیه السلام ) گفتن تا حسینی شدن
دانلود سخنرانی شیخ احمد کافی (ره) با موضوع : اربعین حسینی { نشانه های مومن }
دعای حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) برای زائران امام حسین (علیه السلام)
وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ مُوسَى بْنِ عُمَرَ عَنْ حَسَّانَ الْبَصْرِیِّ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ اسْتَأْذَنْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقِیلَ لِی ادْخُلْ فَدَخَلْتُ فَوَجَدْتُهُ فِی مُصَلَّاهُ فِی بَیْتِهِ فَجَلَسْتُ حَتَّى قَضَى صَلَاتَهُ فَسَمِعْتُهُ یُنَاجِی رَبَّهُ وَ هُوَ یَقُولُ :
اللَّهُمَّ یَا مَنْ خَصَّنَا بِالْكَرَامَةِ وَ وَعَدَنَا بِالشَّفَاعَةِ وَ خَصَّنَا بِالْوَصِیَّةِ وَ أَعْطَانَا عِلْمَ مَا مَضَى وَ عِلْمَ مَا بَقِیَ- وَ جَعَلَ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْنَا اغْفِرْ لِی وَ لِإِخْوَانِی وَ زُوَّارِ قَبْرِ أَبِیَ الْحُسَیْنِ الَّذِینَ أَنْفَقُوا أَمْوَالَهُمْ وَ أَشْخَصُوا أَبْدَانَهُمْ رَغْبَةً فِی بِرِّنَا وَ رَجَاءً لِمَا عِنْدَكَ فِی صِلَتِنَا وَ سُرُوراً أَدْخَلُوهُ عَلَى نَبِیِّكَ وَ إِجَابَةً مِنْهُمْ لِأَمْرِنَا وَ غَیْظاً أَدْخَلُوهُ عَلَى عَدُوِّنَا- أَرَادُوا بِذَلِكَ رِضَاكَ فَكَافِهِمْ عَنَّا بِالرِّضْوَانِ وَ اكْلَأْهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ اخْلُفْ عَلَى أَهَالِیهِمْ وَ أَوْلَادِهِمُ الَّذِینَ خُلِّفُوا بِأَحْسَنِ الْخَلَفِ وَ اصْحَبْهُمْ وَ اكْفِهِمْ شَرَّ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ وَ كُلِّ ضَعِیفٍ مِنْ خَلْقِكَ وَ شَدِیدٍ وَ شَرَّ شَیَاطِینِ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ وَ أَعْطِهِمْ أَفْضَلَ مَا أَمَّلُوا مِنْكَ فِی غُرْبَتِهِمْ عَنْ أَوْطَانِهِمْ وَ مَا آثَرُونَا بِهِ عَلَى أَبْنَائِهِمْ وَ أَهَالِیهِمْ وَ قَرَابَاتِهِمْ.
اللَّهُمَّ إِنَّ أَعْدَاءَنَا عَابُوا عَلَیْهِمْ بِخُرُوجِهِمْ فَلَمْ یَنْهَهُمْ ذَلِكَ عَنِ الشُّخُوصِ إِلَیْنَا- خِلَافاً مِنْهُمْ عَلَى مَنْ خَالَفَنَا فَارْحَمْ تِلْكَ الْوُجُوهَ الَّتِی غَیَّرَتْهَا الشَّمْسُ وَ ارْحَمْ تِلْكَ الْخُدُودَ الَّتِی تَتَقَلَّبُ عَلَى حَضْرَةِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ ارْحَمْ تِلْكَ الْأَعْیُنَ الَّتِی جَرَتْ دُمُوعُهَا رَحْمَةً لَنَا وَ ارْحَمْ تِلْكَ الْقُلُوبَ الَّتِی جَزِعَتْ وَ احْتَرَقَتْ لَنَا وَ ارْحَمْ تِلْكَ الصَّرْخَةَ الَّتِی كَانَتْ لَنَا اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَوْدِعُكَ تِلْكَ الْأَبْدَانَ وَ تِلْكَ الْأَنْفُسَ حَتَّى تُوَفِّیَهُمْ عَلَى الْحَوْضِ یَوْمَ الْعَطَشِ الْأَكْبَرِ.
فَمَا زَالَ یَدْعُو وَ هُوَ سَاجِدٌ بِهَذَا الدُّعَاءِ فَلَمَّا انْصَرَفَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ لَوْ أَنَّ هَذَا الَّذِی سَمِعْتُ مِنْكَ كَانَ لِمَنْ لَا یَعْرِفُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَظَنَنْتُ أَنَّ النَّارَ لَا تَطْعَمُ مِنْهُ شَیْئاً أَبَداً وَ اللَّهِ لَقَدْ تَمَنَّیْتُ أَنِّی كُنْتُ زُرْتُهُ وَ لَمْ أَحُجَّ فَقَالَ لِی مَا أَقْرَبَكَ مِنْهُ فَمَا الَّذِی یَمْنَعُكَ مِنْ زِیَارَتِهِ ثُمَّ قَالَ یَا مُعَاوِیَةُ لِمَ تَدَعُ ذَلِكَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ لَمْ أَرَ أَنَّ الْأَمْرَ یَبْلُغُ هَذَا كُلَّهُ فَقَالَ یَا مُعَاوِیَةُ مَنْ یَدْعُو لِزُوَّارِهِ فِی السَّمَاءِ أَكْثَرُ مِمَّنْ یَدْعُو لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ الْبَصْرِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمِّ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ اسْتَأْذَنْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ ذَكَرَ مِثْلَه.
معاویة بن وهب گفت : (( اجازه خواستم که بر امام صادق (علیه السلام) وارد شوم ، به من گفته شد : داخل شو. پس داخل شدم و آن حضرت را در محلّ نماز او در خانه اش یافتم. پس نشستم تا آن حضرت نمازش را به پایان رساند. شنیدم که آن حضرت با پروردگارش راز و نیاز می نمود و می فرمود :
خداوندا ! ای کسی که به ما کرامت مخصوصی عطا فرموده و به ما وعده ی شفاعت دادی و ما را به جانشینی پیغمبرو به امامت ، مخصوص نموده و علم به گذشته و علم به آینده را به ما دادی و دلهای بعضی از مردم را محب و دوستدار ما قرار دادی ، من و برادران و زایران قبر پدرم حسین (علیه السلام) را بیامرز ، آنها که به خاطر میل و رغبت به نیکی نسبت به ما و امید به ثوابی که برای این نیکی قرار دادی و به خاطر شاد نمودن پیغمبرت (صلی الله علیه و آله و سلم) و اجابت امر ما و خشمگین کردن دشمن ما ، اموال خود را انفاق و بدنهای خویش را در راه سفر به زحمت انداختند و در این کار ، تنها رضای تو را طلب نمودند ، پس پاداش و جزای آنها را از جانب ما ، رضوان قرار ده و آنها را شب و روز حفظ نما و به خانواده ها و فرزندانشان - که آنها را ترک نمودند - بهترین عوض را عنایت بفرما؛ و با آنها همدم و ملازم باش و آنها را از شرّ هر ستمگر ستیزه جو و هر ضعیف و نیرومندی از میان آفریدگانت و از بدی شیطانهای انس و جن کفایت نما و بهترین چیزی که در غربت از وطنهایشان از تو آرزو دارند به آنها عطا بفرما و نیز بهتر از مخارج سفری که با آن ، ما را بر پسران و خانواده ها و نزدیکانشان مقدّم داشتند به آنها عطا بفرما.
خداوندا ! دشمنان ما ، به سبب حرکت آنها ( برای زیارت ) از آنها انتقاد نمودند و آن انتقاد ، آنها را از حرکت به سوی ما باز نداشت و آنها به این طریق میخواستند با مخالفان ما مخالفت کنند ، پس به آن چهره هایی که خورشید آنها را تغییر داده ، رحم نما و به آن گونه هایی که در پیشگاه ابی عبدالله حسین (علیه السلام) از این رو به آن رو می شوند ، رحم بفرما و به آن دیدگانی که اشکهایش به خاطر دلسوزی و مهربانی نسبت به ما جاری شد ، رحم بفرما و به آن قلبهایی که برای ما بیتابی نمود و آتش گرفت ، رحم نما و به آن فریادی که برای ما بود ، رحم بفرما.
خداوندا ! من ، آن بدنها و آن روحها را به تو می سپارم تا آنها را در بزرگترین روز تشنگی ( یعنی قیامت ) ، به کنار حوض برسانی.
و آن حضرت پیوسته - در حال سجده - این دعا را می خواند ، از این رو هنگامی که برگشت ( یعنی از محل نماز خود و اشتغال به نماز و دعا بازگشت ) عرض کردم : جانم به فدایت ! اگر این دعایی را که از تو شنیدم ، برای شخصی می نمودی که خداوند عزّوجلّ را نمی شناخت ، گمان می کردم که آتش هرگز به او اصابت نمی کند (یعنی تا چه برسد به شخصی که خداشناس هم باشد ) به خداوند متعال سوگند ! من آرزو کردم که آن حضرت را زیارت کرده بودم و حج به جا نیاورده بودم. آنگاه آن حضرت به من فرمود : چقدر تو به آن بزرگوار نزدیک هستی ! چه چیز تو را از زیارت امام حسین (علیه السلام) باز میدارد ؟
سپس فرمود : ( ای معاویه ! چرا زیارت آن حضرت را ترک می کنی ؟ عرض کردم ! جانم به قربانت ! فکر نمی کردم که زیارت آن بزرگوار این همه اهمیّت داشته باشد! حضرت فرمود : ای معاویه ! آنها که در آسمان برای زوّار آن بزرگوار دعا می کنند ، بیش از کسانی هستند که در زمین برای آنها دعا می نمایند).
حدیث فوق به طریق دیگری نیز روایت شده است.
کامِلُ الزیارات ابن قولویه قمی (رضوان الله تعالی علیه) ترجمه امیر وکیلیان صفحه 262 الی 264
روز بيستم صفر روز اربعين و به قول شَيْخَيْن روز رُجُوع حرم امام حسين عليه السلام است از شام به مدينه و روز وُرُود جابربن عبدالله انصارى است به كربلا به جهت زيارت امام حسين عليه السلام و او اوّل زائر آن حضرت است و زيارت آن حضرت در اين روز مستحب است و از حضرت عسكرى عليه السلام روايت شده كه فرمود علامات مؤمن پنج چيز است پنجاه و يك ركعت نماز فريضه و نافله در شب و روز گذاردن و زيارت اربعين كردن و انگشتر بر دست راست كردن و جَبين را در سجده بر خاك گذاشتن و بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ را بلند گفتن و شيخ در تهذيب و مصباح زيارت مخصوصه اين روز را از حضرت صادق عليه السلام نقل كرده و ما انشاءَالله آن را در باب زيارات نقل خواهيم نمود.
زيارت اربعين
زيارت اربعين يعنى بيستم صفر شيخ درتهذيب و مصباح روايت كرده از حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام كه فرموده علامات-مؤمن پنج چيز است پنجاه و يك ركعت نماز گذاشتن كه مراد هفده ركعت فريضه و سى و چهار ركعت نافله است در هر شب و روز و زيارت اربعين كردن و انگشتر در دست راست كردن و جبين را در سجده بر خاك گذاشتن و بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمن الرَّحيمِ را بلند گفتن و كيفيّت زيارت حضرت امام حسين عليه السلام در اين روز به دو نحو رسيده يكى زيارتيست كه شيخ در تهذيب و مصباح روايت كرده از صفوان جمّال كه گفت فرمود به من مولايم حضرت صادق عليه السلام در زيارت اربعين كه زيارت مى كنى در هنگامى كه روز بلند شده باشد و مى گوئى :
اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَحَبيبِهِ اَلسَّلامُ عَلى خَليلِ اللَّهِ
سلام بر ولى خدا و دوست او سلام بر خليل خدا
وَنَجيبِهِ اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِيِّهِ اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَيْنِ
و بنده نجيب او سلام بر بنده برگزيده خدا و فرزند برگزيده اش سلام بر حسين
الْمَظْلُومِ الشَّهيدِ اَلسَّلامُ على اَسيرِ الْكُرُباتِ وَقَتيلِ الْعَبَراتِ
مظلوم و شهيد سلام بر آن بزرگوارى كه به گرفتاريها اسير بود و كشته اشكِ روان گرديد
اَللّهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِيُّكَ وَابْنُ وَلِيِّكَ وَصَفِيُّكَ وَابْنُ صَفِيِّكَ الْفاَّئِزُ
خدايا من براستى گواهى دهم كه آن حضرت ولىّ (و نماينده ) تو و فرزند ولىّ تو بود و برگزيده ات و فرزند برگزيده ات بود كه كامياب شد
بِكَرامَتِكَ اَكْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ وَحَبَوْتَهُبِالسَّعادَةِ وَاَجْتَبَيْتَهُ بِطيبِ
به بزرگداشت تو، گراميش كردى بوسيله شهادت و مخصوصش داشتى به سعادت و برگزيدى او را به پاكزادى
الْوِلادَةِ وَجَعَلْتَهُ سَيِّداً مِنَ السّادَةِ وَ قآئِداً مِنَ الْقادَةِ وَذآئِداً مِنْ
و قرارش دادى يكى از آقايان (بزرگ ) و از رهروان پيشرو و يكى از كسانى كه از حق دفاع كردند
الْذادَةِ وَاَعْطَيْتَهُ مَواريثَ الاَْنْبِياَّءِ وَجَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِكَ مِنَ
و ميراثهاى پيمبران را به او دادى و از اوصيائى كه حجت تو بر خلقت هستند قرارش دادى او نيز
الاَْوْصِياَّءِ فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعآءِ وَمَنَحَ النُّصْحَ وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فيكَ
در دعوت مردم جاى عذر و بهانه اى (براى كسى ) نگذارد و بيدريغ خيرخواهى كرد و جان خود را در راه تو داد
لِيَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَحَيْرَةِ الضَّلالَةِ وَقَدْ تَوازَرَ عَلَيْهِ مَنْ
تا برهاند بندگانت را از (گرداب ) جهالت و نادانى و سرگردانى (در وادى ) گمراهى و چنان شد كه همدست شدند بر عليه
غَرَّتْهُ الدُّنْيا وَباعَ حَظَّهُ بِالاَْرْذَلِ الاَْدْنى وَشَرى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ
آن حضرت كسانى كه دنيا فريبشان داد و فروختند بهره (كامل و سعادت خود را) به بهاى پست ناچيزى و بداد آخرتش رادرمقابل بهائى
الاَْوْكَسِ وَتَغَطْرَسَ وَتَرَدّى فى هَواهُ وَاَسْخَطَكَ وَاَسْخَطَ نَبِيَّكَ
اندك و بى مقدار و بزرگى كردند و خود را در چاه هوا و هوس سرنگون كردند، و تو و پيامبرت را بخشم
وَاَطاعَ مِنْ عِبادِكَ اَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ وَحَمَلَةَ الاَْوْزارِ
آوردند و پيروى كردند از ميان بندگانت آنانى را كه اهل دو دستگى و نفاق بودند و كسانى را كه بارهاى سنگين
الْمُسْتَوْجِبينَ النّارَ فَجاهَدَهُمْ فيكَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتّى سُفِكَ فى
گناه بدوش مى كشيدند و بدين جهت مستوجب دوزخ گشته بودند آن حضرت (كه چنان ديد) با شكيبائى و پاداش جوئى با
طاعَتِكَ دَمُهُ وَاسْتُبيحَ حَريمُهُ اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبيلاً وَعَذِّبْهُمْ
آنها جهاد كرد تا خونش در راه پيروى تو ريخت و حريم مقدسش شكسته شد خدايا آنان را لعنت كن به لعنتى و بال دار و
عَذاباً اَليماً اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ سَيِّدِ
عذابشان كن به عذابى دردناك سلام بر تو اى فرزند رسول خدا سلام بر تو اى فرزند آقاى
الاَْوْصِياَّءِ اَشْهَدُ اَنَّكَ اَمينُ اللَّهِ وَابْنُ اَمينِهِ عِشْتَ سَعيداً وَمَضَيْتَ
اوصياء گواهى دهم كه براستى تو امانتدار خدا و فرزند امانت دار اوئى سعادتمند زيستى و ستوده از دنيا
حَميداً وَمُتَّ فَقيداً مَظْلُوماً شَهيداً وَاَشْهَدُ اَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَكَ
رفتى و گمگشته و ستمديده و شهيد درگذشتى و نيز گواهى دهم كه خدا براستى وفا كند بدان وعده اى كه به تو داده
وَمُهْلِكٌ مَنْ خَذَلَكَ وَمُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَكَ وَاَشْهَدُ اَنَّكَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ
وبه هلاكت رساند هركه را كه دست از ياريت برداشت و عذاب كند كسى كه تو را كشت و گواهم دهم كه تو بخوبى وفا كردى
وَجاهَدْتَ فى سَبيلِهِ حَتّى اَتيكَ الْيَقينُ فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكَ وَلَعَنَ اللَّهُ
به عهد خدا و جهاد كردى در راه او تا مرگت فرا رسيد خدا لعنت كند كسى كه تو را كشت و خدا لعنت كند
مَنْ ظَلَمَكَ وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ اَللّهُمَّ اِنّى
كسى كه به تو ستم كرد و خدا لعنت كند مردمى كه شنيدند جريان كشتن و ستم تو را و بدان راضى بودند خدايا من تو را
اُشْهِدُكَ اَنّى وَلِىُّ لِمَنْ والاهُ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداهُ بِاَبى اَنْتَ وَاُمّى يَا بْنَ
گواه مى گيرم كه من دوست دارم هر كه او را دوست دارد و دشمنم با هر كه او را دشمن دارد پدرم و مادرم بفدايت اى فرزند
رَسُولِ اللَّهِ اَشْهَدُ اَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فىِالاَْصْلابِ الشّامِخَةِ وَالاَْرْحامِ
رسول خدا گواهى دهم كه تو براستى نورى بودى در پشت پدرانى بلند مرتبه و رحمهائى
الْمُطَهَّرَةِ لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجاهِلِيَّةُ بِاَنْجاسِها وَلَمْ تُلْبِسْكَ الْمُدْلَهِمّاتُ
پاكيزه كه آلوده ات نكرد اوضاع زمان جاهليت به آلودگيهايش و در برت نكرد از لباسهاى چركينش
مِنْ ثِيابِها وَاَشْهَدُ اَنَّكَ مِنْ دَعاَّئِمِ الدّينِ وَاَرْكانِ الْمُسْلِمينَ وَمَعْقِلِ
و گواهى دهم كه براستى تو از پايه هاى دين و ستونهاى محكم مسلمانان و پناهگاه
الْمُؤْمِنينَ وَاَشْهَدُ اَنَّكَ الاِْمامُ الْبَرُّ التَّقِىُّ الرَّضِىُّ الزَّكِىُّ الْهادِى
مردمان با ايمانى و گواهى دهم كه تو براستى پيشواى نيكوكار با تقوا و پسنديده و پاكيزه و راهنماى
الْمَهْدِىُّ وَاَشْهَدُ اَنَّ الاَْئِمَّةَ مِنْ وُلْدِكَ كَلِمَةُ التَّقْوى وَاَعْلامُ الْهُدى
راه يافته اى و گواهى دهم كه همانا امامان از فرزندانت روح و حقيقت تقوى و نشانه هاى هدايت
وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقى وَالْحُجَّةُ على اَهْلِ الدُّنْيا وَاَشْهَدُ اَنّى بِكُمْ مُؤْمِنٌ
و رشته هاى محكم (حق و فضيلت ) و حجتهائى بر مردم دنيا هستند و گواهى دهم كه من به شما ايمان دارم
وَبِاِيابِكُمْ مُوقِنٌ بِشَرايِعِ دينى وَخَواتيمِ عَمَلى وَقَلْبى لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ
و به بازگشتتان يقين دارم با قوانين دينم و عواقب كردارم و دلم تسليم دل شما است
وَاَمْرى لاَِمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ وَنُصْرَتى لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتّى يَاْذَنَ اللَّهُ لَكُمْ
و كارم پيرو كار شما است و ياريم برايتان آماده است تا آنكه خدا در ظهورتان اجازه دهد
فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لامَعَ عَدُوِّكُمْ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَعلى اَرْواحِكُمْ
پس با شمايم نه با دشمنان شما درودهاى خدا بر شما و بر روانهاى شما
وَاَجْسادِكُمْ وَشاهِدِكُمْ وَغاَّئِبِكُمْ وَظاهِرِكُمْ وَباطِنِكُمْ آمينَ رَبَّ الْعالَمينَ
و پيكرهايتان و حاضرتان و غائبتان و آشكارتان و نهانتان آمين اى پروردگار جهانيان
پس دو ركعت نماز مى كنى و دعا مى كنى به آنچه مى خواهى و برمى گردى
و ديگر زيارتى است كه از جابر منقول است و كيفيّت آن چنان است كه از عطا روايت شده كه گفت با جابر بن عبداللّه انصارى بودم در روز بيستم ماه صفر چون به غاضريّه رسيديم در آب فرات غسل كرد و پيراهن طاهرى كه با خود داشت پوشيد پس گفت كه آيا با تو چيزى هست از بوى خوش اى عطا گفتم با من سُعد هست پس قدرى از آن گرفت و بر سر و بدن پاشيد و پابرهنه روانه شد تا ايستاد نزد سر مبارك امام حسين عليه السلام و سه مرتبه اَللّهُ اَكْبَرُ گفت پس افتاد و بيهوش شد و چون به هوش آمد شنيدم كه مى گفت اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا آلَ اللّه الخ كه به عينه همان زيارت نيمه رجب است كه ما ذكر نموديم و با آن فرقى ندارد جز چند كلمه كه شايد از اختلاف نسخ باشد چنانچه شيخ مرحوم احتمال داده پس اگر كسى خواست كه آن را نيز بخواند رجوع كند به زيارت نيمه رجب و همان را بخواند
برگرفته از مفاتیح الجنان از تالیفات ثقة المحدثین حاج شیخ عباس قمی رضوان الله تعالی علیه
زیارت اربعین از نشانه های مومن است
در التهذیب از ابا محمد العسکری (علیه السلام) روایت شده که فرمود :
وَ رُوِیَ عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ الْعَسْكَرِیِّ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ : عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الإِحدَی الْخَمْسِینَ وَ زِیَارَةُ الْأَرْبَعِینَ وَ التَّخَتُّمُ فِی الْیَمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم .
نشانه های مؤمن پنج چیز است : پنجاه و یک رکعت نماز و زیارت اربعین و انگشتر در دست راست و پیشانی بر خاک نهادن و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم.
در کتاب مصباح المتهجّد از ابا محمد العسکری علیه السلام روایت می کنند که فرمود : نشانه های مومن پنج چیز است : پنجاه و یک رکعت نماز و زیارت اربعین و انگشتر در دست راست و پیشانی بر خاک نهادن و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم.
مقصود از پنجاه و یک رکعت نماز ؛ نمازهای پنج گانه ی واجب با نافله های آنها است.
مقصود از زیارت اربعین ، زیارت مرقد امام حسین علیه السلام در روز بیستم ماه صفر که مشهور به روز اربعین است ، می باشد.
منظور از پیشانی بر خاک نهادن ، سجده بر خاک است.
منظور از بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم ، بلند گفتن آن هم در نمازهایی است که بلند می خوانیم (صبح ، مغرب ، عشاء) و هم در نمازهایی است که آرام می خوانیم (ظهر و عصر).
برگرفته از کتاب ترجمه زندگانی امام حسن عسکری علیه السلام از ولادت تا شهادت از تالیفات مرحومه علامه سید محمد کاظم قزوینی (ره) صفحه 303